با اینها می شود راه را پیدا کرد ...

بیست و دوم خرداد ماه سال 1367، سالروز شهید نوجوان مجتبی اسدی است، که مثل همیشه در این ایام من و دوستان مشترکمان یاد او را گرامی می داریم و صد البته که به حال او غبطه می خوریم.

شهیدی که در طول زندگی کوتاهش، خاطراتی مشابه خاطرات مردان بزرگ از خود به یادگار گذشت. ایشان یکی از همان نمونه هایی بود که به فرموده امام (ره) یک شبه ره صد ساله را پیمود.

یکی از فرماندهان ایشان نقل کرده که "شب عملیات داشتم دنبالش می گشتم تا از عملیات منصرفش کنم، چرا که او پسر بزرگ فرماندار شهر بود و ممکن بود توی این عملیات از دست بره. پس از کلی جستجو  بالای درختی پیداش کردم، در حالیکه به پهنای صورتش اشک می ریخت و از اینکه بنا نیست اونو عملیات ببریم، ناراحت بود. وقتی که بهش گفتم، شما باید برگردی؛ تو بچه فرموندار شهری، شهید میشی و ... ". 

با همون حال گریون به من گفت: 

"فرموندار اونیه که فرمونش از خط امام در نره!!!"

آری این جمله یک نوجوان چهارده ساله است، نه یک پیر دنیا دیده و حکیم. اینها را می توان مصادیق آیه ی "من یتق الله یجعل له فرقانا" دانست. 

امید است که حداقل با انتشار خاطرات آنها بخشی کوچک از وظیفه بزرگی را که بر گردن ما نهاده اند انجام دهیم و از شفاعت آنها بهره مند گردیم.

انشاء الله